نتایج جستجوی عبارت «محمد دشتبانی فتح‌المبین 10/4/1361 رمضان کوشک سیاوش فیروزی‌نژاد پادگان آموزشی شهید دستغیب کازرون» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید هدایت الله شبانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
قصه عاشقی مردی را می‌خوانیم که سبوی خود را از شراب ناب معرفت و انسانیت پر کرد و در شبی به‌یادماندنی با دیدن چهره یار آن را سرکشید. از هدایت الله که سال ۱۳۴۶ در روستای ده‌زیر نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود و به یمن قدومش یاس و سوسن در گلستان شکفت و قناری‌ها به شادی و طرب بر خواستند. تحصیلات ابتدایی را در دبستان صدر ده‌زیر به پایان رساند. به دلیل عدم دسترسی به...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید هوشنگ طهماسبی نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
سالهاست که باد صباد خاطرات «هوشنگ» را در هر کوی و برزنی می‌افشاند تا عطر دل‌انگیز آن جان‌ها را حیاتی نو بخشد. خاطرات دلاور مرد کفرستیزی که سال ۱۳۴۰ در یک خانواده مذهبی و متدین در روستای کوشکک بخش آباده طشک شهرستان نی‌ریز بدنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به پایان برد. نبودن مدرسه راهنمایی در روستا باعث شد سنگر تحصیل را رها و دوشادوش پدر مهربان خود در امور دامداری و کشاورزی فعالیت کند....
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمدرضا سرقناتی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
قفس خاکی تن تحمل روح بزرگ و الهی او را نداشت، برای رهایی، حصار تن را شکست و پرواز را در پیش گرفت. محمدرضا، دهم مردادماه سال ۱۳۴۷ در نی‌ریز میان خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. از همان دوران کودکی نور ایمان در چهره پرفروغش نمایان بود. دوران تحصیل را با تمام سختی‌ها و محرومیت‌ها طی کرد. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و راهنمایی را در مدرسه ولی‌عصر (عج) به پایان برد و با دریافت مدرک...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید غلامحسین آربز افغانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در اولین روز از دی‌ماه سال ۱۳۴۳، وقتی سرمای شدید زمستان، تن‌ها را می‌لرزاند، خورشید وجود غلامحسین در روستای چاه‌سوارآغا، گرمابخش خانواده‌ای متدین شد. کودک نورسیده را با شیره جان پروردند و با الهام از مکتب نورانی اسلام تربیت او را آغاز کردند. برای اندوختن معرفت راهی دبستان شهدای چاه‌سوارآغا شد و با موفقیت دوره ابتدایی را پشت سر گذاشت. احترام به پدر و مادر را در کنار خوش‌روی و مهربانی درنهایت توجه رعایت می‌کرد. به انجام فرایض...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید احمد عابدین زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد احمد عابدين زاده »
بسم‌الله الرحمن الرحیم با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و با درود بر روان پاک شهدایی که با نثار پاک خون خود، درخت پربرکت اسلام را آبیاری کردند. خدایا! تو شاهد باش که هدفی جز تو ندارم که پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) به ما نشان داده‌اند. عشقی جز شهادت درراه تو ندارم و تنها امیدم به توست. هرچند که بنده معصیت‌کارم و بار گناهانم بر دوشم سنگینی می‌کند، منتهی از درگاه...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حمیدرضا (عباس) بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بر ریگزار شلمچه نشسته و با خود زمزمه می‌کرد: معبودا! دیگر تاب هجران ندارم و دلم سخت تنگ پرواز است و مشتاق دیدار. پس مرا دریاب و مدت انتظار را کوتاه کن. حمید، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۸ در نی‌ریز، هم‌نوای چلچله‌های بهاری شد و شادی و طرب را به میان خانواده‌ای متدین و باایمان ارمغان آورد. دوران کودکی را در دامان مادری مهربان و آغوش پدری دلسوز و مسلمان پشت سر گذاشت. هفت‌ساله بود که راهی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -آشنا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
ای آشنا ، ای آشنا بنگر مرا ، بنگر مرا با آنکه از غم خسته‌ام با آنکه من پژمرده‌ام از زندگی لیکن پشیمان نیستم ای آشنا ، بنگر مرا من دیگر اینک مرد‌ه‌ام پژمرده‌ام، افسرده‌ام از هر کمان یک نوک پیکان خورده‌ام بی بال و پر بنشسته‌ام از زندگی لیکن پشیمان نیستم بنگر مرا، ای آشنا ای همدم شبهای من ای طوطی شیوای من من گرگ باران دیده‌ام من مرد حرمان دیده‌ام بر تک خسی چسبیده‌ام از زندگی لیکن پشیمان نیستم از زنده ماندن خسته‌ام از بندگی افسرده‌ام در خویشتن گم گشته‌ام من خود نمی دانم اگر فریادهائی برزنم کس را...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -ایمان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
من از سرچشمه‌ای خواهم سخن گویم که هر کس نوشد از آب زلال آن برای تا ابد جاوید خواهد ماند و با فر و جلال آن ((( اگر این گل درون بوستان هر تنی روید اگر این گل درون هر چمن باشد اگر باد خزان نتواند این گل را به روی سبزه‌های هر دمن پاشد ((( من از سیاره‌ای خواهم سخن گویم که هر کس پا بدان بگذاشت قدم در دامن هستی همیشه جاودان بگذاشت ((( من امشب از تن هستی صفای جاودان آرم و با ابر جهان پیمای این بودن به روی هر کویر خشک...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -تابوت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
امشب چرا قصه من طول می‌کشد؟ شاید امید مرده ما زنده می‌شود شاید زمانه بخواهد کمک کند ما را شاید که دوست سر و سِرّ یاوری دارد ما دست بستگان زمان ما خادمان خسته ز جان بر ریگزار هستی خود گام می‌نهیم با هر امید از بودن خود شادیم و دگر باره ناامید ای ابر پاره ریز بر دشت بی‌کران باران رحمتی بیار بر این پیر پیکران...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -تمنا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
خواهم امشب من تو را در کلبه ویران خویش تابدانی خانه‌ام جز کلبه‌ای ویرانه نیست من برایت شمع باشم، لیک تو پروانه‌ام حال بر خود بنگرم شمع است و آن پروانه نیست من تو را خواهم زبهرم ساقی و پیمانه باش تا که خواهم می خورم من هستم و پیمانه نیست این دل خونین من تنهاست یا رب تا به کی بهر این خونین دلم دلدار و یک جانانه نیست سینه‌ام از اشتیاق روی تو سوزان چو شمع دارم امیدی فرستی دل که دل دردانه نیست کنج این...